پس و پیش کردنپَس و پیش کَردَن اشیایی را که در جایی گذاشته شده جا به جا کردن و جای آن ها را عوض کردن، مردمی را که در جایی جمع شده اند به عقب و جلو راندن ادامه... اشیایی را که در جایی گذاشته شده جا به جا کردن و جای آن ها را عوض کردن، مردمی را که در جایی جمع شده اند به عقب و جلو راندن تصویر پس و پیش کردن فرهنگ فارسی عمید
پس و پیش کردن (وَ) تغییر جا دادن بصورتی که آنچه پیش است بعقب برند و عقب را پیش آرند،... مردم را برکنار کردن. به یکسو زدن راه جستن را ادامه... تغییر جا دادن بصورتی که آنچه پیش است بعقب برند و عقب را پیش آرند،... مردم را برکنار کردن. به یکسو زدن راه جستن را لغت نامه دهخدا
پس و پیش کردن جابجا کردن تغییر جادادن بصورتی که آنچه پیش است بعقب برند و عقب را پیش آرند. یا پس و پیش مردم را. بر کنار کردن بیکسو زدن ادامه... جابجا کردن تغییر جادادن بصورتی که آنچه پیش است بعقب برند و عقب را پیش آرند. یا پس و پیش مردم را. بر کنار کردن بیکسو زدن فرهنگ لغت هوشیار